شهادت امام حسن عسکری(ع)

 

 

چه غریب است هنگامه رفتن تو ای بهار کوتاه، یا ابا محمد!

هنوز کوچه‌های مدینه و سامرا، تو را در ذهن خود مرور میکنند. پرنده خوش‌نوای معرفتت را آن هنگام که

در تنگنای زندان به بند کشیدند، گویا چشمانشان توان دیدن نور هدایتت را نداشت؛ گر چه مرغ

خوشخوان علم و حکمتت، عباسیان را نیز محتاج محضرت کرده بود.

امروز با تمام توان گریه می کنیم                        همراه با امام زمان گریه می کنیم

در پشت دسته های عزا سوی سامرا                 در لابلای سینه زنان گریه می کنیم

در غصه اسارت مردی که سالها                     از او نبوده نام و نشان گریه می کنیم

امروز در سوگ پر کشیدن تو، آسمان با سینه‌ای سوخته و گریبانی چاکچاک، سر به تسلیت موعود زمان

(عج) خم کرده است.

امروز، فانوس اشکهایمان را تا ظهور زاده تو روشن میکنیم تا به شمشیر عدالتش، روزی بغض ۱۴۰۰ ساله

را بگشاید.

یا بن الحسن از این همه بیداد، الامان

عجّل علی ظهورک یا صاحب‌الزمان

شهادت امام حسن عسکری(ع) را بر عموم شیعیان تسلیت می گوییم.

از فرمايشات آيت الله جوادي آملي در باب حضرت مهدي

دربارة غيبت حضرت مهدي‌، اين ماييم که غايبيم‌، اعمي از بصير غايب است نه بصير از اعمي‌.

اگر يک نابينايي دوست خودش را نمي‌بيند آن دوست غايب نيست‌. اين نابينا غايب است‌. اين

چنين نيست که حضرت غائب باشد.

«و قل إعملوا فسيري الله عملکم و رسوله والمؤمنون‌».  ائمه هم مي‌بينند، وجود مبارک حضرت نيز

مي‌بيند. بايد مواظب گفتارمان‌، رفتارمان‌، سيره و صفتمان باشيم‌، غير از مراقبه‌، مسئله مرابطه

مطرح مي‌شود. مراقبت اين است که خلاف نکنيم‌. مرابطه اين است که علاوه بر اين که خلاف نکنيم‌،

خودمان را نزديک کنيم و کمک و فيض بگيريم‌. نه اين که فقط مواظب باشيم که نلغزيم‌، بلکه رابطه

برقرار کنيم که دستمان را بگيرد. ذيل آيه کريمه «يا أيّها الذين آمنوا اصبروا و صابروا و رابطوا».  اين

حديث شريف هست که «رابطوا مع إمامکم المهدي المنتظر».  يعني با او مرابطه برقرار کنيم‌

کار اصلي امام زمان(عج) اين نيست که جهان را از عدل و داد پر مي‏کند. کار اصلي او زنده کردن

جامعه است. وجود امام زمان(عج) عامل حيات است کار اصلي او احياگري است. همان گونه که

 رسول خداصلي الله عليه وآله جامعه مرده را زنده کرد، حضرت ولي عصر(عج) نيز جامعه مرده را

زنده مي‏کند و براي احياي آن، معارف و حقايق و طهارت حقيقي را اعطا مي‏کند (يزکّيهم و يعلّمهم).

جامعه‏اي زنده است که کتاب الهي، حکمت الهي و طهارت الهي را بداند و بيابد. پيامبرصلي الله

عليه وآله بعد از اينکه تزکيه و تعليم فردي را مطرح کرد، به تزکيه و تعليم جمعي پرداخت و

[به درمان] کينه جويي، حقد، حسادت و... پرداخت. آن که عداوت را تبديل به صلح مي‏کند،

کيمياگري است (ولايت تکويني) و تنها با نصيحت ممکن نيست. کار امام عصر(عج)، تبديل عداوت

به صداقت و... است. بيشتر کارهاي امام زمان(عج) (تأمين امنيت، عدالت، رفاه و...) فرعي است

 و مهم، کار اصلي است و اين کار اصلي با کارهاي فرعي کامل مي‏شود...».

دل هجران

زخم دل هجران زدگان را تو شفایی

درد غم بی نسخۀ ما را تو دوایی

عالم همه جا پر شده از تیرگی محض

ما گمشدگانیم و تو مصباح هدایی

مگذار که با ما همه عالم بستیزند

ما با همه گفتیم که تو صاحب مایی

سوگند به تنهایی تنهای مدینه!

تنها تو فقط منتقم خون خدایی

تو وارث بازوی علمدار حسینی

تو پاسخ فریاد تمام شهدایی

با خون دل و اشک روان هر شب جمعه

با مادر خود فاطمه (سلام الله علیها) در کرببلایی

ای کاش که یک لحظه به چشم همه عالم

ز آن گوشۀ شش گوشه به ما رخ بنمایی

ما پیش تو بودیم ولی حیف نبودیم

تو در دل مایی و ندانیم کجایی

گفتم دعایی کنم بهر ظهورت

دیدم تو دعایی تو دعایی تو دعایی

میثم همه گوش است که از خویش بگویی

کعبه همه چشم است که در کعبه درآیی

لیوان آب

صدای زیبای آبشار نقره ای را با همین گوشهای تیزم می شنوم.گویی که قطره قطره اش برایم

حکم یک دریا دارند،صدایشان کردم آمدند وبرایم یک جام از آب گوارا آوردند،گفتم:مگر خودتان تشنه

نیستید گفتند ما سیرابیم،اما تو هنوز رودخانه دلت کویر است،لیوان را گرفتم،نوشیدم آن را،گوارا بود

وبه دلم نشست ودر همان لحظه دیدم صدایی دگر نمی شنوم،هر چه نگاه کردم آن همان قطرات آب

را ندیدم، گفتم خدایا چرا اینگونه مرا تنها گذاردند.چرا اینگونه سیراب شدم،اما مرا خواب کردند

و رفتند،صدایی شنیدم.به سویش دویدم ورسیدم،آریٍ،آری،این همان آبشار است ورفتم یک لیوان

را در کنار سنگ ریزه های آبشار دیدم،دویدم،دویدم،آنقدر که دوباره تشنه شدم اما دیدم نوری کنارم

ایستاده ،گفتم که هستی!:

گفت:همان کسی که در انتظارش کنار جاده سرنوشت نشسته ای،گفتم من لیاقت ندارم،چرا

سراغم آمدی،گفت:پاک است دلت،اینگونه مگذار آلوده شوند،گفتم:چگونه،گفت مرا طلب کن،

صدایم زن،گفت نمی رسد صدایم به گوشت،گفت رسیده،اما نه با آن لحنی که باید مرا طلب کنی،

گفتم عشقم را چه کنم،گفت:عاشق باش،اما آنگونه که خودت می گویی بر سر جاده انتظار

منتظرش باش.این را گفت:واز جلوی چشمان سیاهم محو شد...   

معرفی کتاب

نام کتاب: تعلیم و تربیت در عصر ظهور

تدوین: رحیم کارگر

تعداد صفحه: 128

ناشر: بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود

سال نشر: 1387

یکی از پرسش‌های اساسی در مورد عصر ظهور، امکان اصلاح اخلاقی و تغییرات روحی و معنوی در

انسان‌ها و دوری آنان از معصیت، فسادگرى، جنایت و بیداد است؛ یعنی آیا انسان‌ها واقعاً خوب و

صالح می‌شوند؟ براساس روایات پاسخ این سؤال، روشن و مثبت است؛ یعنی در سایه تعلیم و

تربیت و دانایی و پارسایى، آنان گام در جاده راستی و درستی می‌نهند و به رشد فکری و اخلاقی

می‌رسند، در واقع اصلاح کامل و همه جانبه رفتار، اخلاق، پندار و گفتار انسان‌ها به دست امام عصر

و در پرتو دولت اخلاقی صورت می‌گیرد. بیان چرایی و چگونگی این دگرگونی روحی و انقلاب اخلاقى،

می‌تواند راهگشای بسیاری از پژوهش‌ها و رویکردهای معرفتی درباره امکان اصلاح انسان و رفع

مشکلات عدیده بشر و تعلیم و تربیت او در همه سطوح باشد. کتاب تعلیم و تربیت در عصر ظهور

گامی آغازین، برای درک و فهم تحولات و دگرگونی‌های گسترده و فراگیر در آن عصر و شناخت ماهیت

و ساز و کار اصلاح و متعالی شدن انسان و در نتیجه تشکیل جامعه سالم و پاک است.

این مجموعه در دو فصل تعلیم و تربیت قدسی )بصیرت اخلاقی) و ساز و کارهای تعلیم و تربیت به

بیان و بررسی این مسأله می‌پردازد.

دل بی شکیب

آقا نیامدی تو و عالم غریب شد

کار تمام مردم دنیا عجیب شد

دم می زنند از تو و عشقت ولی دریغ

دست صداقتی که فشردم فریب شد

یک عده مضطرب نگرانند و منتظر

دست دعا بلند به امن مجیب شد

من ماندم و دو چشم به ره مانده در گذر

مولا نیامدی و دلم بی شکیب شد

شیطان فریب آدم و سیبی به او خوراند

رحمی که باغ زندگیم پر ز سیب شد

خار گناه بس که خلیده به چشم ما

دل از گناه روی گلت بی نصیب شد

مردم دلی به پاکی آیینه ها کجاست

انگار دست عاطفه ها نانجیب شد

تنهایی(رضا)و غریبی ودرد عشق

اقا نیامدی تو و عالم غریب شد

مهدویت در کلام وحی

سوره رعد

فقط در آیه ۷ می باشد.

۱- (إنما انت منذر و لكل قوم هاد. ) [۱]

تو تنها بيم دهنده اى ، و براى هر گروهي هدايت كننده اى هست.

زمين از حجت حق خالى نخواهد ماند.

عبدالله بن عباس مى گويد: پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله ) فرمود: من سيد انبياء هستم و

على بن ابى طالب سيد اوصياء ، به درستى كه جانشينان بعد از من 12 نفرند كه هدايت كنندة

اقوام و مردم زمانشان مى باشند، اول آنها علي بن ابى طالب و آخرينشان القائم (عج). [2]

پي نوشت:

[۱]رعد ايه 7

[۲] الف ) علي و الوصيه `ص 49 - ب ) تفسير صافي ج 3 ص 59

 

آخرالزمان در يهود و مسيحيت

 در تعاليم بسياري از اديان خبر از وقوع آخرالزمان و پايان دنيا در زمان نامشخصي در آينده آمده

است. در حالي‌كه چنين حادثه‌اي با نابودي تمدن بشري يا پاكسازي زمين از زندگي انسان، در

 اذهان تجلي مي‌يابد، مذاهب آزادانديش معمولاً با نگاه تشبيهي به آن نگريسته و آن را نمادي

از مرگ مي‌دانند.

اغلب مذاهب در تعاليم خود ادعا مي‌كنند «برگزيدگان» يا «شايستگان» مذهب حقيقي واحد، از

حوادث آينده در امان خواهند ماند و به پاس كشمكش‌ها و رنج ‌هايي كه در اين ميان تحمل كرده‌اند

به سوي بهشت رهنمون مي‌شوند. هم‌چنين گفته شده ناشايستگان (بي‌ايمانان يا پيروان ديگر

اديان)با زندگي ابدي در دوزخ، سرگرداني معنوي يا نابودي روبرو مي‌شوند. از منظر ديدگاه‌هاي ميانه

‌ روتر بهشت و جهنم واقعي نبوده، تشبيهي از حالات روحاني و معنوي در زندگي و يا بعد از آن به

حساب مي‌آيند.

اين موضوع در كتب مذهبي با واژه «آخرت‌شناسي»1 شناخته شده و مي‌توان ردپاي آن‌را در ابتدايي

‌ترين اعصار تمدن يافت. افسانه‌هاي مشهوري در ارتباط با پايان جهان وجود دارد. از جمله داستان

«رگناروك»2 و كتاب مكاشفه. كتاب مكاشفه توصيف‌گر جنگ پاياني ميان خير و شر و «آرماگدون»

پيشگويي شده از منظر مسيحيت مي‌باشد.

آخرالزمان يهودي

در كتاب تلمود در رسالة آودا زراه3 در صفحة 9A آمده است جهان ما تنها شش هزارسال عمر

خواهد نمود:

... تنا دبي ايلييا هو4 آموخت: جهان مقدر است شش‌هزار سال عمر كند. دو هزارسال اول «پوچ»

است؛ دو هزار سال بعد عصر تورات است. [از ابراهيم تا كامل شدن ميشنا، قسمت اول تلمود]؛ و

دوهزار سال بعد [آخر] دورة ماشيح است؛ يعني عصر مسيحايي ممكن است در اين دوره آغاز شود.

به خاطر گناهان ما [يهوديان] بسياري از [فرصت‌هاي آمدن ماشيح] سپري شده [و ماشيح هنوز

نيامده است].

در آيين يهوديان پايان دنيا «آچاريت هياميم»5 (به معني آخرالزمان) نام دارد كه طي آن هزاران

حادثه براي واژگوني جهان كهنه و آغاز مرحلة جديدي كه در آن همة انسان‌ها خداوند را ـ به

عنوان كسي كه بر همه كس و همه چيز حكمراني مي‌كند ‌ـ مي‌شناسند، رخ مي‌دهد. يكي

از حكيمان تلمود مي‌گويد:

«پايان دوران را برسان، اما اجازه بده من آن زمان را نبينم.» چون اين دوره با كشمكش‌ها و رنج‌هاي

فراواني همراه خواهد بود.

تقويم يهودي (لاچ)6 كاملاً براساس زمان فرض شدة خلقت جهان در كتاب پيدايش تنظيم شده است.

بسياري (به‌طور برجسته محافظه‌كاران، يهوديان اصلاح‌طلب و بعضي مسيحيان) معتقدند عصر

تورات نمادين است. برمبناي تعاليم يهوديان ديرين و يهوديان ارتودوكس عصر حاضر، اين دسته‌بندي

دقيق و واقعي است و هميشه استوار بوده و خواهد بود. تنظيم‌هاي دقيق با سال‌هاي كبيسه،

به منظور در نظر گرفتن تفاوت ميان تقويم قمري و تقويم شمسي به عمل آمده است؛

زيرا تقويم يهوديان براساس هر دو مي‌باشد. بنابراين سال 2000 ميلادي برابر است با سال

5760 تقويم يهودي، از زمان آفرينش جهان؛ براساس اين محاسبات پايان جهان در سال

 2240 روي خواهد داد.

برمبناي عقايد رايج يهودي، پايان جهان با حوادث زير همراه است.

1. تجمع يهوديان پراكنده و تبعيد شده در اسرائيل؛

2. شكست همة دشمنان اسرائيل؛

3. ساخت معبد سوم در اورشليم (قدس) و از سرگيري آيين قرباني و امور معبد؛

4. تجديد حيات مردگان يا جذبه؛

5. و ظهور مسيحاي يهوديان كه پادشاه اسرائيل خواهد بود. او يهوديان اسرائيل را به اسباط

اوليه‌ شان تقسيم خواهد كرد. در اين زمان يأجوج پادشاه مأجوج به اسرائيل حمله مي‌كند. يأجوج

كيست و ملت مأجوج كدام ملت است هنوز مشخص نيست. مأجوج وارد جنگ بزرگي مي‌شود كه

در آن بسياري از نيروهاي هر دو طرف كشته مي‌شوند و خداوند در آن مداخله نموده و يهوديان را

نجات مي‌دهد. اين جنگ «آرماگدون» نام گرفته است. خداوند پس از اينكه اين دشمن را براي

هميشه نابود كرد، همه نيروهاي اهريمني را از بين مي‌برد. بعداز سال 6000 ، (هزارة هفتم) عصر

قدوسيت، آسودگي، زندگي روحاني و صلح فراگير آغاز مي‌شود كه «اُلام هابا»7 نام دارد.

گروهي از يهوديان «هسيريك»8 معتقدند «ماشيح» احتمالاً آمده و مأموريت خود را آغاز نموده است.

شكست عراق توسط ارتش ايالات متحده در جنگ خليج در سال 1991 و اينكه اسرائيل صدمات

جدي در آن جنگ نديد، به عنوان نشانه‌اي از حضور ماشيح در سرزمين به شمار رفته است.

اين عقيده ازسوي تمام گروه‌هاي ديگر يهودي كه هنوز منتظر «آخرالزمان» سنتي نوشته‌هاي

انبيا و كتاب مقدس يهوديان مي‌باشند مردود اعلام گرديد.

آخرالزمان مسيحي

مسيحيان اوليه در قرن اول ميلاد نگراني‌هايي از زمان وقوع آخرالزمان داشتند. آنها معتقد بودند

آخرالزمان در زمان حياتشان روي خواهد داد. «پل» (حواري) پايان جهان را با درد زايمان مقايسه كرد

و اين مقايسه، چنين مي‌نمود كه جهان در حال حاضر آبستن نابودي خود است. اما هيچ كس

نمي‌دانست كي اتفاق خواهد افتاد. زماني كه پيروان پل در «تسالونيكا» توسط رومي‌ها مورد اذيت

و آزار قرار مي‌گرفتند، بسياري گمان مي‌كردند اين نشانة نزديكي آخرالزمان است. با اين وجود شك و

ترديد گسترش مي‌يافت. در دهة 90 مسيحيان مي‌گفتند: «ما اين چيزها را در زمان پدرانمان هم

شنيده‌ايم [پايان جهان]. اما ببين ما پير شده‌ايم و هيچ كدام اتفاق نيافتاد.»

در دهة 130 «سنت ژاستين مارتير»9 ادعا كرد خدا به اين دليل پايان جهان را به تأخير انداخته كه

مي‌خواهد گسترش مسيحيت را در سراسر جهان مشاهده كند. در دهة 250 ميلادي، «سنت

سپرييان» 10 نوشت كه گناهان مسيحيان در آن زمان مقدمه و گواه نزديكي پايان بوده است. با اين

حال تا قرن سوم بيشتر مردم معتقد بودند زمان پايان بسيار فراتر از زمان حياتشان است.

اين عقيده وجود داشت كه مسيح غيب‌گويي دربارة آينده را تقبيح نموده و به اين سبب اين تلاش‌ها

براي پيشگويي آخرالزمان بي‌ثمر مي‌ماند. با اين وجود به كمك عقايد يهودي پيشگويي‌ها ادامه

مي‌يافت. با استفاده از اين سيستم، تاريخ پايان در 202 ميلادي ثبت شد. اما وقتي اين تاريخ سپري

شد همة اميدها روي سال 500 ميلادي تمركز يافت. با گذشت اين تاريخ، زمان پايان در افق محو شد

و به‌طور فزاينده‌اي دور شمرده شد.

در حال حاضر بسياري از مسيحيان معتقدند آخرالزمان نزديك است. بعضي فرقه‌ها آن‌را در زمان حيات

خود يا اندكي بعداز آن مي‌پندارند.

نويسنده:ف. شفيعي سروستاني

 منبع:دايرة المعارف ويكي پديا

پي‌نوشت‌ها:

1. Eschatology.

2.« Ragnarok» يا نابودي خدايان، اسطورة اسكانديناويايي كه دربارة پايان عمر انسان و خدايان

 مي‌باشد.

3. Arodah Zarah.

4. Tanna Debey Eliyahu.

5. Acharit Hayamim.

6. Luach

7. Olam Haba

8. فرقه يهوديان باطني‌گرا كه در قرن 18 در لهستان پايه‌ريزي شد.

9. Saint Justin Martyr


10. Saint Cyprian

احادیث امام زمان(عج)

بعد از مهدى زندگى بى فایده است :

عبدالله بن مسعود مى گويد پيامبراكرم (ص) فرمود :

لولم يبق من الدنياالا ليلة لطول الله تلك الليلة حتى يملك رجل من اهل بيتى يواطى اسمه

اسمى و اسمابيه اسم ابى يملاء ها قسطاً و عدلاً كما ملئت ظلماً و جوراً و يقسم المال

بالسوية و يجعل الله الغنى فى قلوب هذه الامة فيملك سبعاً او تسعاً لاخير فى العيش بعدالمهدى .

اگر از عمر دنيا جز يكشب نماند، خداوند آن شب را چندان دراز گرداند تا مردى از اهل بيت من

به سلطنت رسدكه نامش نام من و نام پدرش نام پدر من مى باشد . و او زمين را پر از عدل و داد

كندچنان كه پر از ظلم و جور شده باشد، اموال را بالسويه ميان مردم تقسيم كند، و خداوند دلهاى

 امت مرا بى نياز گرداند، هفت سال يا نه سال سلطنت نمايد سپس بعد از مهدىزندگى فائده ندارد.

صلوات با «عجل فرجهم»

یکی از اعمال صالحی که شایسته یک شخص منتظر می باشد گفتن جمله ی«و عجل فرجهم»

پس از صلوات است و این کار در عین سادگی و سرعت از بلندترین گام ها در جهت سرعت

بخشیدن به ظهور آن حضرت است و از کاری ترین ضربات بر پشت شیطان لعین بوده و او را خرد

خواهد نمود زیرا:

اولا: موجب یکپارچه شدن آنان در جهت توجه به حضرت ولی عصر(عج) شده و برای چند لحظه

 آنان خواستار فرج آن حضرت خواهند شد.

ثانیا: موجب دوری شیطان از شیعیان خواهد شد چرا که در روایت از رسول خدا(ص) آمده است:

«اظهار محبت برای خدا نمودن و با یکدیگر بر عمل صالح همکاری کردن برنامه شیطان را بر می چیند»

و روشن است که صلوات با عجل فرجهم از بارزترین مصادیق اظهار محبت برای خدا و همکاری مردم

با هم بر عمل صالح است.

ثالثا: این کار به منزله ی صف آرایی شیعیان به عنوان لشکر حق در برابر  شیاطین و سبب آمادگی

آنان برای ظهور امام عصر(عج) خواهد شد و همچون لشکری که صف آرایی نموده و شعار واحدی را

سر می دهد خواهند بود.

رابعا: پرداخت اجر رسول خدا(ص) است که در برابر آن همه زحمات از امت خود خواست به نزدیکانش

اظهار محبت کنند«بگو جز اظهار محبت حقیقی به اهل بیتم  اجر دیگری از شما نمی خواهم».

و چه اظهار محبتی بالاتر از گفتن جمله«و عجل فرجهم» آن هم به طور همگانی و یکپارچه،و آن

هم اظهار محبت به مغز و نور آل محمد(ص) یعنی حضرت ولی عصر (عج) و اظهار محبت به

تمام آنچه پیامبر اکرم(ص)آن را هدف از رسالت خویش قرار داد.

کتاب:نجات یافتگان امام زمان از مرحوم کافی

دلم گرفته خدایا در انتظار فرج

دو دیده ام شده دریا در انتظار فرج

هنوز می رسد از کوچه های شهر حجاز

صدای گریه زهرا در انتظار فرج

هنوز در همه عالم میان دشمن و دوست

علی است بی کس و تنها در انتظار فرج

هنوز می رسد از چاه های کوفه به گوش

صدای ناله مولا در انتظار فرج

هنوز ناله کشد از جگر امام حسن

گشوده دست دعا را در انتظار فرج

هنوز پرچم سرخ حسین منتظر است

گشوده چشم به صحرا در انتظار فرج

هنوز می رسد آوای دلربای حسین

ز نوک نیزه اعدا در انتظار فرج

هنوز تشنه لبان اشکشان بود جاری

کنار کشته سقا در انتظار فرج

هنوز خون شهیدان کربلا جاری است

ز چشم زینب کبرا در انتظار فرج

هنوز ناله "میثم" رسد به گوش که هست

چو چشم فاطمه ، دنیا در انتظار فرج

 

خطبه دوم حضرت بقیة الله (ع) در روز های اول ظهور

به نقل از امام باقر (ع) آمده است:

« ای مردم عالم!شما متذکر و متوجه خداوند متعال می کنم و نیز ایستادنتان را در مقابل خداوند و

 اینکه او حجت خود را به وسیله ی ارسال پیامبران و نزول کتاب های آسمانی بر شما تمام کرده

است و امر فرموده که او را به یگانگی یاد کنید و از شرک دوری ورزید و در طاعت و بندگی او و

فرمانبرداری از پیامبرش کوشا باشید و آنچه را که قرآن زنده نموده(قوانین حیات بخش آن را)زنده نگاه

دارید و آنچه قرآن مرگ آن را اعلام فرموده است،شما نیز آن را نابود کنید و یار و مددکار هدایت و

رستگاری باشید.بدانیدکه دنیا رو به زوال و در حال وداع با همگان است و من شما را به چند اصل

حیاتی دعوت می کنم:

1- ایمان به خداوند بزرگ و اطاعت از دستوراتش؛

2- اعتقاد به رسول اکرم(ص) و فرمانبرداری از آن حضرت؛

3- عمل کردن به قرآن و احکام سعادت بخش آن؛

4- نابود ساختن باطل و مبارزه با آن؛

5- زنده کردن سنت های از بین رفته اسلام و بازگرداندن آنها به جای اولیه خود». (1)

پی نوشت:

1. الامام مهدی (ع) من المهد الی الظهور،ص515