انتظار...!

صدای زمزمه های حضور رادر میان بغض های هر شبم می شنوم.

 ولی تمام جعه های خوب من تهی زآمدنت.

 غروب شد،سحر برفت،سکوت آمد و برفت و نم نم سپید اشک روی گونه ام روان،

 آمد و برفت تو باز هم نیامدی .

 خسته ام!

 ز بهر سالهای بی امان سالهای سبز انتظار وخسته از ستم،از گناه های شیعیان وباز هم...

 و جمعه جمعه ندبه ام و ندبه ندبه اشک و آه و باز هم ...وباز هم...و باز هم نیامدی.

 بیا و با دوباره بودنت تمام کاش های کاش من تمام کن بیا و باز هم بپاش رنگ عشق

 رنگ آبی حقیقتی را به روی ای کاش های کاش من. دلم بسی گرفته است...بهر سالهای باتو

 بودن ونبودنت،

 از تو خواندن وندیدنت،از تو گفتن و... .

 خواندنی ترین سروده ی من تا ابد به یاد ماندنی ست.

 در جواب و حل تو وامانده ام.هر کجا می روم هرچه می روم باز هم حضور می باید و ظهور.

 بوی عطر سبز پیرهنت عطر خوب آمدنت حسرت دلهای بی قرارمان شده است.

 امید روح خفته ام بیا و روشنی بده به قلب های بی قرار. به بغض های بی امان

 به انتظارو انتظار وانتظار.

نشانه‏هاى ظهور

يكى از باورهاى مشترك ميان همه اديان الهى، اعتقاد به ظهور منجى و رهاننده‏اى است كه مى‏آيد و

جهان را مملو از نور و نيكى مى‏كند. ظهور اين منتظر نيز با وقايع و حوادثى خاص توام است كه در منابع

اديان مختلف، كم و بيش مشابهت‌هايى ميان آنها ديده مى‏شود. اين مقاله نگاهى تطبيقى به برخى

نشانه‏هاى ظهور در اسلام و مسيحيت دارد كه مورد بررسي قرار مي‌گيرد.

رخدادهايى كه بر اساس پيش‏بينى معصومين(عليهم السلام) در آستانه ظهور موعود(عج) پديد خواهند

آمد، نشانه‏هاى ظهورند و اگر چه زمان ظهور بر هيچ ‏كس روشن نيست اما، تحقق اين نشانه‏ها

نويدبخش نزديكى ظهور است .

در روايات اسلامى نشانه‏هاى ظهور به دو دسته نشانه‏هاى حتمى و نشانه‏هاى غير حتمى تقسيم

شده‏اند. علائم حتمى ظهور آنهايى هستند كه تحققشان بدون هيچ قيد و شرطى الزامى است؛ اما

علائم غير حتمى، نشانه‏هايى هستند كه ممكن است تغيير يابند و يا به كلى حذف شوند .

در سخنان عيسى مسيح (ع) و نيز نوشته‏هاى رسولان او نشانه‏هايى از هر دو گونه ذكر شده است كه

با آنچه در روايات ما آمده، هماهنگي‌هاى كلى دارد. برخى از اين نشانه‏ها عبارتند از:

علامه مجلسى، در باب نشانه‏هاى ظهور، روايتى را از امام صادق (عليه السلام) آورده كه در آن، بيش از

يكصد نوع گناه و انحراف اخلاقى، اجتماعى، اعتقادى و فرهنگى كه در دوران غيبت، دامنگير جوامع

اسلامى مى‏شود، پيشگويى شده است. از جمله: رشوه‏خوارى، قماربازى، شرابخوارى، زياد شدن زنا،

لواط، قطع صله رحم، سنگدل شدن مردمان، اهتمام مردم تنها به شهوت و شكم، از ميان رفتن شرم،

نپرداختن زكات و خمس، كم‏فروشى، بى‏اعتنايى به اوقات نماز، آراستن مساجد به زيورآلات، گزاردن حج‏

به انگيزه‏هاى مادى و براى غير خدا، رعايت نكردن احترام بزرگترها، پيروى از ثروتمندان، صرف كردن

سرمايه‏هاى عظيم در فساد و ابتذال و بى‏دينى، چاپلوسى و تملق‏گويى و ...

۱- صيحه آسمانى:

يكى از حوادثى كه در فاصله كمى از قيام مهدى منتظر (عج) رخ مى‏دهد، ندايى است كه از آسمان

برخاسته و نام حضرت قائم را به گوش تمام جهانيان مى‏رساند. شيخ طوسى، نعمانى و شيخ صدوق در

كتاب‌هاى خود روايات زيادى را در اين مورد نقل كرده‏اند كه در اينجا به يك مورد اشاره مى‏شود:

نعمانى به سند خود از امام محمد باقر (ع) چنين نقل مى‏كند: (1)

«آن نداى آسمانى بر نخواهد خاست مگر در ماه رمضان كه ماه خداست. آن ندا از جبرئيل است كه خطاب

به مردم سر داده مى‏شود و نام قائم را در همه جا طنين‏انداز مى‏سازد تا آنجا كه همه ساكنان زمين از

شرق تا به غرب آن ندا را خواهند شنيد. از وحشت ‏شنيدن آن ندا هر كس كه در خواب فرو رفته بيدار

شده و هر كس برپا ايستاده ناچار به نشستن مى‏شود و هر كس بر زمين نشسته به ناگاه از جاى

برمى‏خيزد. پس رحمت الهى بر كسى باد كه اين ندا را بشنود و به آن پاسخ گويد.»

در باور مسيحيان نيز از نشانه‏هاى آمدن منجى، ندايى است كه از آسمان برمى‏خيزد و ياران مسيح را

گرد هم مى‏آورد:

و سرانجام نشانه آمدن من در آسمان ظاهر خواهد شد. آنگاه مردم دنيا مرا خواهند ديد كه در ميان

ابرهاى آسمان، با قدرت و شكوهى خيره كننده مى‏آيم و من فرشتگان خود را با صداى بلند شيپور

خواهم فرستاد تا برگزيدگان مرا از گوشه و كنار زمين و آسمان گرد آورند. (2) 

ادامه دارد...

ادامه نوشته

احادیث امام زمان

 آمدن مهدی از جانب مشرق:

عبدالله عمر گفت : روزى در خدمت پيامبر (ص) بوديم كه عده اى از جوانان بنى هاشم بيامدند، از

مشاهده آنها ديدگاه پيامبر پر از اشك شد و رنگ مباركش تغيير كرد، اصحاب عرض كردند: يا رسول الله

سيماى مباركتان گرفته است ما نمى توانيم شما را بدين حالت ببينيم فرمود:

انا اهل بيت اختارالله لنا الآخرة على الدنيا و ان اهل بيتى سيلقون بعدى بلاء و تشريداً و تطريداُ حتى

يأتى قوم من قبل المشرق و معهم رايات سود فيسألون الحق فلا يعطونه فيقاتلون و ينصرون فيعطون

ماسألوا فلا يقبلون حتى يدفعوه الى رجل من اهل بيتى فيملاء ها قسطاً كما ملاءها جوراً فمن ادرك ذلك

منكم فليأتهم و لحبواً على الثلج .

ما اهل بيتى هستيم كه خداوند آخرت را براى ما بر دنيا ترجيح داده ، بعد از اين اهل بيت من مصيبتها

مى بينند و از وطن آواره مى گردند ، تا آنگاه كه مردمى از جانب مشرق با پرچمهاى سياه به طلب حق

قيام كنند، اين حق را به آنها نمى دهند تا جنگ كنند ، و پيروزى يابند و حق را بگيرند و آن را به مردى از

اهل بيت من بسپارند كه دنيا را پر از عدل كند چنان كه از ظلم پر شده باشد هر كس ، آن زمان را درك

كند به آنها بپيوندد اگر چه به رفتن از روى برف باشد.

كشف الغمه ، على بى عيسى اربلى بنقل بحار، ج 51، از صفحه 78تا 85

محمل سبز نگاه

ابر چشمم به هوای رخ تو بارانی ست

مثل دریای دلت دیده من توفانی ست

یک نظر کردی و دل گشت اسیرت، اینک

پشت مژگان دو چشمت دل من زندانی ست

همچو گردون به تمنای وصالت شب و روز

کار دل از پی دیدار تو سرگردانی ست

جای پایی زتو می ماند و من می بوسم

بین ما با تو همین رابطه پنهانی ست

در گلستان غمت سهم گل آب است ولیک

قسمت دیده من بی تو گلاب افشانی ست

سوی یعقوب مبر پیرهن یوسف را

باز می گردد اگر یوسف ما کنعانی ست

سینه ام محفل مهمانی درد است و فراق

زخم عریانی دل سفره این مهمانی ست

وسعت آبی چشم تو جنون آور بود

محمل سبز نگاه تو جنون پیمانی ست

«یاسر» از اشک وضو ساز که بزم وصال

روشن از شمع سحر آینه پیشانی ست...