یامهدی...

بیا و زنگ غم از قلب ما زُدا مهدی(ع)

به جان مادرپهلو شکسته ات بیا مهدی (ع)

جلای هر دل نورانی از عنایت توست

به  قلب  تیره  ما  هم  بده  جلا  مهدی (ع)

قیود نفس و هوی عامل فراق شده

 ز شر نفس و هوی کن رها مرا مهدی (ع)

همیشه از تو تقاضایم این بود جانا

که لحظه ای نشوم از شما جدا  مهدی (ع)

به هیچ کس نکنم عرض حاجت خود را

فقط تویی که  کنی حاجتم  روا مهدی (ع)

تو از جرائم اعمال خلق محزونی

مرا ببخش گر آزرده ام  تو  را مهدی(ع)

به جان مادر پهلو شکسته ات زهرا (ع)

عنایتی   به  من  مبتلا   نما   مهدی (ع)

 برای ما تو دعا کن به  درگه  یزدان

که مستجاب کند گر کنی دعا  مهدی (ع)

دعا نما که قیام تو را کند خدا امضا

کجا دعای تو را رد کند خدا  مهدی (ع)

ماهيت قيام مهدى عليه السلام

برخى حوادث در دنيا وقتى كه واقع مى‏شود تنها جنبه انفجار دارد.مثل اينكه يك دمل در بدن شما پيدا

مى‏شود.اين دمل بايد برسد به حدى كه يكدفعه منفجر شود.بنا بر اين هر كارى كه جلوى انفجار اين دمل

را بگيرد كار بدى است،اگر هم مى‏خواهيد دوا روى آن بگذاريد بايد يك دوايى بگذاريد كه اين دمل زودتر

منفجر شود.بعضى از فلسفه‏ها هم كه برخى از سيستمهاى اجتماعى و سياسى را مى‏پسندند طرفدار

انقلاب به معنى انفجارند.به عقيده آنها هر چيزى كه جلوى انفجار را بگيرد بد است.و لهذا مى‏بينيد بعضى

از روشها و سيستمهاى اجتماعى به طور كلى با اصلاحات اجتماعى مخالفند،مى‏گويند:اين اصلاحات

چيست كه شما مى‏كنيد؟!بگذاريد اصلاح نباشد،بگذاريد مفاسد زياد شود،عقده‏ها و كينه‏ها زياد

شود،ناراحتى و ظلم بيشتر شود،كارها پريشانتر شود،پريشانى و پريشانى تا يكمرتبه از بن زير و رو شود

و انقلاب صورت گيرد.

فقه ما در اينجا وضع روشنى دارد.آيا ما مسلمانان راجع به ظهور حضرت حجت‏بايد اين جور فكر كنيم؟ بايد

بگوييم:بگذاريد معصيت و گناه زياد شود.بگذاريد اوضاع پريشانتر گردد،پس امر به معروف و نهى از منكر

نكنيم،بچه‏هايمان را تربيت نكنيم،بلكه خودمان هم براى اينكه در ظهور حضرت حجت‏سهيم باشيم العياذ

بالله نماز نخوانيم،روزه نگيريم،هيچ وظيفه‏اى را انجام ندهيم،ديگران را هم تشويق كنيم كه نماز را رها

كنيد،روزه را رها كنيد،زكات را رها كنيد،حج را رها كنيد،بگذاريد همه اينها از بين برود تا مقدمات ظهور

فراهم شود؟خير،اين بدون شك بر خلاف يك اصل قطعى اسلامى است،يعنى به انتظار ظهور حضرت

حجت،هيچ تكليفى از ما ساقط نمى‏شود،نه تكليف فردى و نه تكليف اجتماعى. شما در شيعه-كه

اساسا اين اعتقاد از يك نظر اختصاص به دنياى تشيع دارد-تا چه رسد به اهل تسنن، يك عالم پيدا

نمى‏كنيد كه بگويد انتظار ظهور حضرت حجت‏يك تكليف كوچك را از ما ساقط مى‏كند. هيچ تكليفى را از ما

ساقط نمى‏كند.اين يك نوع[تفسير از ظهور حضرت حجت]است.

نوع ديگر اين است كه صحبت رسيده شدن است نه صحبت انفجار،مثل يك ميوه در صراط تكامل

است.ميوه موقعى دارد،چنانكه دمل هم موقعى دارد.ولى دمل يك موقعى دارد براى اينكه منفجر شود، و

ميوه يك موقعى دارد كه برسد،يعنى سير تكاملى خودش را طى كند و برسد به مرحله‏اى كه بايد چيده

شود.مساله ظهور حضرت حجت‏بيش از آنكه شباهت داشته باشد به انفجار يك دمل،شباهت دارد به

رسيدن يك ميوه،يعنى اگر ايشان تاكنون ظهور نكرده‏اند،نه فقط به خاطر اين است كه گناه كم شده

است،بلكه همچنين هنوز دنيا به آن مرحله از قابليت نرسيده است،و لهذا شما در روايات شيعه زياد

مى‏بينيد كه هر وقت آن اقليت‏سيصد و سيزده نفر پيدا شد امام ظهور مى‏كند.هنوز همان قليت‏سيصد و

سيزده نفر-يا كمتر يا بيشتر-وجود ندارد،يعنى زمان بايد آنقدر جلو برود كه از يك نظر هر اندازه فاسد

شود،از نظر ديگر آنهايى كه مى‏خواهند حكومت را تشكيل بدهند و به تبع و در زير لواى ايشان زمامدار

جهان شوند پديد آيند.هنوز چنين مردان لايقى در دنيا به وجود نيامده‏اند.بله‏تا پريشان نشود كار به

سامان نرسداما پريشانى تا پريشانى فرق مى‏كند.هميشه در دنيا پريشانى پيدا مى‏شود،پشت‏سر

پريشانى سامان پيدا مى‏شود،بعد اين سامان تبديل به پريشانى مى‏شود اما پريشانى در يك سطح

عاليتر،نه در سطح پايين.بعد آن پريشانى تبديل به يك سامان مى‏شود،باز در يك سطح عاليتر از سامان

اول.بعد آن سامان تبديل به يك پريشانى مى‏شود،باز پريشانى در يك سطح عاليتر. يعنى اين پريشانى

بعد از آن سامان،حتى بر خود آن سامان برترى دارد.لهذا مى‏گويند حركت اجتماع بشر حركت‏حلزونى

است،يعنى حركت دورى ارتفاعى است،در عين اينكه اجتماع بشر دور مى‏زند،در يك سطح افقى دور

نمى‏زند،رو به بالا دور مى‏زند.بله،مرتب سامانها به پريشانيها مى‏گرايد اما پريشانى‏اى كه در عين اينكه

پريشانى است در سطح بالاتر است.

بدون شك امروز دنياى ما يك دنياى پريشان و از هم گسيخته‏اى است،يك دنيايى است كه الآن اختيار از

دست زمامداران بزرگ درجه اول آن هم بيرون است،اما اين يك پريشانى است در سطح جهان،با

پريشانى در ده از زمين تا آسمان فرق مى‏كند،با سامان يك ده هم از زمين تا آسمان فرق مى‏كند،با

سامان يك شهر هم از زمين تا آسمان فرق مى‏كند.

بنابراين ما،هم رو به پريشانى مى‏رويم و هم رو به سامان،در آن واحد.ما كه رو به ظهور حضرت حجت

مى‏رويم،در آن واحد هم رو به پريشانى مى‏رويم،چون از سامان به پريشانى بايد رفت،و هم رو به سامان

مى‏رويم،چون پريشانى در سطح بالاتر است.كى در صد سال پيش-تا چه رسد به پانصد سال پيش-اين

افكارى كه امروز در ميان افراد بشر پيدا شده،پيدا شده بود؟!امروز ديگر روشنفكران جهان مى‏گويند: يگانه

راه چاره بدبختيهاى امروز بشر تشكيل يك حكومت واحد جهانى است.اصلا در گذشته چنين فكرى به

مخيله بشر نمى‏توانست‏خطور كند.

پس چون ما در عين اينكه رو به پريشانى مى‏رويم رو به سامان هم مى‏رويم،لهذا اسلام هرگز دستور

نمى‏دهد[كه تكاليف را انجام ندهيد.]اگر غير از اين بود دستور مى‏داد كه محرمات را ارتكاب كنيد، واجبات

را ترك كنيد،امر به معروف و نهى از منكر نكنيد،بچه‏هايتان را تربيت نكنيد،بگذاريد فساد بيشتر شود،شما

كه مى‏رويد دنبال نماز خواندن،روزه گرفتن،امر به معروف،تاليف كتاب،سخنرانى، تبليغ،و مى‏خواهيد سطح

تبليغات را بالا ببريد،شما كه مى‏خواهيد اصلاح كنيد،ظهور حضرت حجت را تاخير مى‏اندازيد.خير،همين

اصلاحات هم ظهور حضرت حجت را نزديك مى‏كند همان طور كه آن پريشانيها نيز ظهور حضرت حجت را

نزديك مى‏كند.ابدا مساله انتظار ظهور حضرت حجت نبايد اين خيال را در دماغ ما بياورد كه ما كه منتظر

ظهور هستيم پس فلان تكليف-كوچك يا بزرگ-از ما ساقط است،هيچ تكليفى از ما ساقط نمى‏شود.

قيام مختار و اعتقاد به مهدويت

اولين بارى كه مى‏بينيم اثر اعتقاد مهدويت در تاريخ اسلام ظهور مى‏كند،در جريان انتقام مختار از قتله

امام حسين عليه السلام است.جاى ترديد نيست كه مختار مرد بسيار سياستمدارى بوده و روشش هم

بيش از آنكه روش يك مرد دينى و مذهبى باشد روش يك مرد سياسى بوده است.البته نمى‏خواهم

بگويم مختار آدم بدى بوده يا آدم خوبى بوده است،كار به آن جهت ندارم.مختار مى‏دانست كه و لو اينكه

موضوع،موضوع انتقام گرفتن از قتله سيد الشهداء است و اين زمينه،زمينه بسيار عالى‏اى است،اما مردم

تحت رهبرى او حاضر به اين كار نيستند.شايد(بنا بر روايتى)با حضرت امام زين العابدين هم تماس گرفت و

ايشان قبول نكردند.مساله مهدى موعود را كه پيغمبر اكرم خبر داده بود مطرح كرد به نام محمد بن حنفية

پسر امير المؤمنين و برادر سيد الشهداء،چون اسمش محمد بود، زيرا در روايات نبوى آمده است:اسمه

اسمى‏نام او نام من است.گفت:ايها الناس!من نايب مهدى زمانم، آن مهدى‏اى كه پيغمبر خبر داده

است) .مختار مدتى به نام نيابت از مهدى زمان،بازى سياسى خودش را انجام داد.حال آيا محمد بن

حنفيه واقعا خودش هم قبول مى‏كرد كه من مهدى موعود هستم؟بعضى مى‏گويند قبول مى‏كرد براى

اينكه بتوانند انتقام را بكشند،ولى اين البته ثابت نيست.در اينكه مختار محمد بن حنفيه را به عنوان

مهدى موعود معرفى مى‏كرد شكى نيست،و بعدها از همين جا مذهب‏كيسانيه‏پديد آمد.محمد بن حنفيه

هم كه مرد گفتند مهدى موعود كه نمى‏ميرد مگر اينكه زمين را پر از عدل و داد كند،پس محمد بن حنفيه

نمرده است،در كوه رضوى غايب شده است.

پی نوشت:

۱- اين را هم توجه داشته باشيد:از صدر اسلام،زمان ظهور مهدى عليه السلام هيچ وقت مشخص نشده

است.البته يك خواصى مى‏دانستند پسر فلان كس پسر فلان كس،ولى در رواياتى كه پيغمبر همين قدر

فرمود:مهدى از اولاد من حتما بايد ظهور كندچيزى كه تاريخ آن را نيز مشخص نمايد وجود نداشت.

مهدویت در قرآن

همانگونه كه میدانیم قرآن منبع اصلی تمامی قوانین و احكام و اعتقادات اسلامی است و اگر چه بصورت

مستقیم یا بالفعل به بسیاری از اعتقادات و چگونگی اجرای بسیاری از احكام اشاره نكرده است .

ولی كن دارای آیاتی است كه در آن آیات برخی از معارف اسلامی به صورت كلی و مجمل بیان شده

است و تفسیر و توضیح آن به عهده پیامبران (ص) نهاده شده است . در مورد مهدویت نیز چنین است .

ریشه اصلی این تفكر قرآن است كه در چند آیه نابودی ستم را پیش بینی كرده است و پیروزی صالحان و

پارسایان و مستضعفان را بشارت داده است و سرانجام كار را از آن پرهیزكاران دانسته و بشارت داده كه

در پایان جهان ، نیكوكاران حاكم خواهند شد . در تفسیر این آیات روایات فراوانی بر پیامبر (ص) و ائمه (ع)

نقل شده است ، كه بنابر آنها ، حكومت امام مهدی (ع) در آخرالزمان همان حكومت مستضعفان و

صالحانی است ، كه در قرآن بشارت به آنها داده شده است.

خداوند در 365 آیه كه در هشتاد سوره آمده است به صورت كلی درباره مهدویت سخن گفته است . بیش

از 500 روایت از پیامبر و ائمه (ص) و ائمه (ع) در تفسیر این آیات نقل شده است كه در ادامه به چند نمونه

اشاره میشود .

الف : و نرید الله لمن علی الذین استضعپفوا فی الارض و نجعلهم ائمه و نجعلتم ائمه و نجعلتهم الوارثین

ما میخواهیم بر مستضعفان زمین منت نهیم و آنان را پیشوایان و وارثان روی زمین قرار دهیم .

سلمان فارسی میگوید : رسول خدا فرمودند :( خداوند هیچ پیامبر و امامی را نفرستاد مگر آنكه برای او

12 نقیب قرار داد . پس نام امام را شمرد و فرمود : سپس فرزندش ، محمدبن الحسن المهدی (ع) است

كه به امر پروردگار قیام میكند .

ب: و لقد كتبانی الزبور من بعد الذكر ان الارض یرتها عبادی الصالحون .

در زبور بعد از ذكر تورات نوشتیم . بندگان شایسته ام وارث حكومت زمین خواهند شد .

در تفسیر این آیه ، محمدبن عبدلله بن حسن از امام باقر نقل كرده كه آن حضرت فرمودند ( مراد از این آیه

قائم آل محمد (ع) و یارانش میباشند . )

ج: امن یجیب المضطر اذا دعاه و یكشف السوء و یجعلكم خلفاء الارض .....

و یا كسی كه دعای مضطر و گرفتار را اجابت میكند هنگامی كه او را میخواند و بلا و سختی را برطرف

میسازد و شما را خلفای زمین قرار میدهد....

امام باقر (ع) در تفسیر این آیه ، ضمن حدیث مفصلی ، سخنرانی امام عصر(عج) را در موقع ظهور در مكه

بیان میفرماید : ( اولین كسی كه با او بیعت میكند ، جبریل است و سپس بیش از سیصد نفر با او بیعت

میكنند . ...)

همانگونه كه گفته شد ، بیش از سیصد آیه از كلام الله مجید و بیش از پانصد حدیث در تفسیر این آیات

پیرامون مهدویت وجود دارد و آیات و احادیث بالا تنها برای نمونه بیان شده است .

لزوم شناخت امام مهدی (ع) :

به روایات بسیاری در كتاب های شیعه و اهل تسنن برخورد میكنیم كه در آنها مسلمانان موظف شده اند

تا امام زمان خود را بشناسند و از او پیروی بنمایند ، بیشتر دانشمندان اهل سنت منظور از امام زمان در

این آیات را زمامداران و خلفا دانسته اند .

شیعه باور است كه منظور از امام زمان در روایات ، امامان معصوم (ع) هستند بدین جهت لزوم شناخت

مهدی را جزئی از همین شناخت كلی نسبت دوازده امام می دانند . سلمان فارسی میگوید : پیامبر

(ص) فرمودند : امامان بعد از من دوازده نفر هستند همه ی آنها از قریش میباشند .... بدانید كه اینان

عترت من هستند و از گوشت و خون من می باشند، چرا برخی مردم مرا درباره آنها آزار میدهند ؟ خداوند

شفاعت من را نصیب آنها نكند

امام حسن فرمودند : امامان پس از رسول خدا دوازده نفر هستند ، نه نفر از آنها از نسل برادرم حسین

میباشند . مهدی این امت از آنهاست . پس از بیان اصل ضرورت وجود امامان ، به بیان وظیفه مسلمانان

در برابر آنها و اینكه چرا باید مسلمانان امام خویش را در هر زمانی بشناسند میپردازیم .

به چند دلیل باید امام مهدی(ع) را بشناسیم:

الف) جلوگیری از انحراف و گمراهی : ضرورت شناخت حضرت مهدی (عج) وقتی احساس میشود كه

انسانها در اثر فاصله گرفتن از امام خود به فساد و گمراهی كشیده میشوند ، كه برای رهایی از این دام

خطرناك ، راهی جز پیروی از امام نخواهد بود . امام كاظم (ع) میفرماید: (( امام ، حجت بندگان است ،

هر كه او را رها كند گمراه میشود و هر كه همراه او باشد ، نجات میابد و رستگار میشود . ))

ابو جعفر عمری ، اولین نایب امام زمان (عج) به ابوعلی محمدبن همام این گونه نوشته است:

(( اللهم عرفنی نفسك ، فانك ان لم تعرفنی ... ))

(( خدایا ! خودت را به من بشناسان و اگر خودت را به من نشناسانی ، رسولت را نخواهم شناخت ،

خدایا رسولت را به من بشناسان و گر نه حجتت را نخواهم شناخت . خدایا حجتت را به من بشناسان

وگرنه از دنیا خود گمراه خواهم شد . ))

ب ) جلوگیری از ابطال عمل : پذیرش و قبولی اعمال و جلوگیری از بطلان عمل در گرو پذیرفتن امام معصوم

است .... امام باقر (ع) به زراره فرمود : ( اسلام بر 5 چیز بنا شده ، (( نماز ، زكات، حج ، روزه ، ولایت ))

زراره میگوید عرض كردم ، كدام یك از آنها برتر است ، امام (ع) فرمود : ولایت زیرا كلید حاكم و حاكم و

راهنمای آنها است . اگر مردی شب تا صبح را به نماز و روزه و به روزه سپری كند و و تمام ثروت خود را به

صدقه بدهد و همه ساله به حج برود ، امام ولی خود را نشناخته باشد ، تا از او پیروی كند و تمام

كارهایش به راهنمایی او باشد ، هرگز نزد خداوند اجر و ثوابی ندارد و از اهل ایمان نخواهد بود .

ج ) رسیدن به حیات معنوی : پیامبر (ص) فرمودند : (( ای مردم هر كه بخواهد در زندگی همانند من

باشد و مانند من بمیرد ، ولایت علی (ع) را بپذیرد و از امامان پس از او پیروی كند . ))

د ) برای فرار از مرگ جاهلیت : در روایتی كه مورد پذیرش شیعه و سنی میباشد تصریح شده است كه

هر كس امام زمالن خود را نشناسد به مرگ جاهلیت از دنیا میرود

قال رسول الله : (( من مات لم یعرف امام زمان مالت میت جاهلیه )

امام باقر میفرماید : (( هر كس بمیرد و امامی نداشته باشد ، مرگ او مرگ جاهلیت است و هیچ كس در

این جهت معذور نیست تا امام خود را بشناسد ))

رسول خدا فرمود : (( من انكر من القائم ولدی فی زمان غیبت فمات ، فقدمات میه جاهلیت ) ( هر كس

منكر قائم از فرزندانم در زمان غیبتش بشود ، و در همان حال بمیرد ، قطعا به مرگ جاهلیت مرده

است . ))

شاید منظو از مرگ جاهلیت این باشد كه آنها نیز همانند افرادی كه بیش از اسلام در حال شرك و كفر

مردند ، بمیرند .

العجل العجل العجل یا مولای یا صاحب الزمان !

آخرين بار كه اسمت را شنيدم مادر داشت دعا مي­خواند و به تو متوسل مي­شد. ببين ببين من

چقدر نامهربانم تو هميشه كنارمي هر وقت كه دوست داشته باشم هر وقت كه شوق ديدنت توي

چشمهايم اشك شود اما من...

اي كاش مهربان بودم آن وقت تو با چشم­هاي مهربانت توي آسمان ماه روشن را مي‌كشيدي و راه

را. راه چطور دوست داشتنت را و آن وقت التماس ميكردم بگذاري سرم را روي زانوهايت بگذارم و

بخواهم برايم لالايي بخواني من سرم را روي زانوهاي شما و دست­هاي مهربانتان روي موهايم آن

وقت مي­پرسيدم از خدا چه خبر؟

آخر مي­داني من هم مثل تمام عاشقانت تشنه مي­شوم تشنه­ ي بوييدنت. آخر پيراهني كه بوي

خدا مي­دهد تشنگي ندارد. هميشه دعا مي­كنم كه بيايي و صداي قدمهاي مهرباني­ات توي همين

كوچه­ هاي شهر برسد. و من خوب ميدانم وقتي نيستي هرشب ستاره­ هاي آسمان بدرقه­ ات مي­

كنند و من هميشه تا ته دنيا منتظر رسيدن شما مي­مانم گرچه خوب مي­دانم هميشه كنار مني

هر وقت كه بخواهم هر وقت كه شوق ديدنت توي چشمهايم اشك شود.

قطعه­ اي از پر پرواز كم است يازده بار شمريم و يكي باز كم است اين همه آب كه جاريست نه

اقيانوس است عرق شرم زمين است كه سرباز كم است

از آسمان اشک می بارد اشک انتظار از زمین غم می بارد غم نبودت !!

 

معرفی کتاب

نام کتاب:غنچه های قیام

نویسنده:حسین ایرانی

كتاب غنچه هاي قيام، اثري است در معرفي ايرانيان به عنوان زمينه سازان نهضت جهاني مصلح

 موعود. اين كتاب با بهره مندي از سخنان معصومان علیهم السلام سامان يافته، به بحث زمينه

سازي و زمينه سازان ظهور و همچنين جايگاه ايرانيان در اين امر مهم پرداخته است. مرحوم حسين

ايراني با بهره مندي زيبا از برخي روايات، خواننده را به اهميت و جايگاه مردم ايران زمين در پيروي

از اهل بيت علیهم السلام و نيز در ظهور آخرين حجت الهي متوجه كرده است.

چاپ دوم : 1389

تعداد صفحه:104

قطع: رقعی

قیمت :1500 تومان

شعر مهدویت

هرکس که به دل مهر تو فرزانه ندارد

راهی به سوی صاحب این خانه ندارد

جانی که در این خانه کند میل توقف

در دل هوس صحبت جانانه  ندارد

افسانه بود زنگی ما و تو این جا

فرزانه  توجه  سوی  افسانه  ندارد

خواهی تو اگر فایده بشکن قفس تن

چون مرغ، گرفتار بود  دانه  ندارد

پیمانه ی هر چیز بود ماخذ و معیار

عشق است که اندازه و پیمانه ندارد

امروز در اقطار جهان ز امر خداوند

غیر تو کسی منصب  شاهانه ندارد

تو مصلح کلی  و تویی  قائم  بر حق

شمعی به جهان مثل تو پروانه ندارد...

گشایش در انتظار است

تا كنون دربارة فضيلت انتظار فرج مطالب بسياري شنيده و خوانده‌ايد. امّا نكته‌اي كه شايد شنيدن آن براي

 شما تازگي داشته باشد اين است كه از ديدگاه اهل بيت عصمت و طهارت(ع) «انتظار فرج» يا «چشم به
 
 راه گشايش بودن» به خودي خود، در عصر غيبت براي منتظران ماية گشايش، نجات و رستگاري است و
 
 از اين‌رو شيعيان به جاي گله و شكايت از طولاني شدن غيبت و سختي‌ها و رنج‌هاي اين دوران بايد
 
تلاش كنند كه منتظران خوبي باشند تا همين انتظارشان، «فرج» را در عصر غيبت براي آنها به ارمغان
 
آورد.براي روشن‌تر شدن اين موضوع، چند روايت را با هم مرور مي‌كنيم...
 
ابو بصير مي‌گويد: به امام صادق(ع) عرض كردم: فدايت شوم اين گشايش كي فرا مي‌رسد؟ آن حضرت
 
فرمودند: «اي ابا بصير! آيا تو از آن گروه هستي كه به دنبال دنيايند؟ هر كس اين امر را بشناسد، بهسبب
 
انتظارش براي او گشايش حاصل مي‌شود».1
 
امام رضا(ع) نيز در پاسخ حسن بن جهم، كه از ايشان در مورد فرا رسيدن گشايش مي‌پرسد،
 
مي‌فرمايند: «آيا تو نمي‌داني كه چشم به راه گشايش بودن، خود [جزئي] از گشايش است؟» او در
 
پاسخ مي‌گويد: «نمي‌دانم، مگر اينكه شما به من بياموزيد». آن حضرت با ديگر مي‌فرمايند: «آري، انتظار
 
 گشايش، [جزئي] از گشايش است».2
 
بر اساس همين نگرش است كه در روايت‌هاي متعدّدي تأكيد شده كه براي منتظران واقعي تفاوتي ندارد
 
 كه ظهور را درك كنند يا نكنند؛ چون آنها در عصر غيبت نيز در خدمت امام زمان خويش هستند؛ چنان‌كه
 
در روايتي از امام صادق(ع) مي‌خوانيم: «هر كس بميرد در حالي كه منتظر اين امر باشد، همانند كسي
 
است كه با حضرت قائم(ع) و در خيمه‌اش بوده باشد...»3
 
در اين‌باره روايت ديگري از امام رضا(ع) نقل شده است. حضرت مي‌فرمايند: «چقدر زيباست صبر و انتظار
 
 فرج، مگر سخن خداي تعالي را نشنيده‌ايد كه مي‌فرمايد: «و ارتقبوا إنّي معكم رقيب»4و «فانتظروا انّي
 
معكم من المنتظرين؛5 و انتظار بريد كه من [هم] با شما منتظرم». پس صبر پيشه كنيد، فرج و گشايش
 
پس از نااميدي خواهد آمد و گذشتگان شما صبوتر از شما بودند».6
 
از ديگر اسرار گشايش در امور، در زمان غيبت امام معصوم(ع) «وقف نمودن خود براي ايشان» است.
 
اين مطلب به زيبايي هر چه تمام‌تر، در فرمايش امام باقر(ع) به عبدالحميد واسطي مورد تأكيد قرار گرفته
 
است؛ وقتي او از سختي دوران انتظار سخن گفت، به او فرمودند: «اي عبدالحميد، آيا گمان مي‌كني
 
كسي كه خودش را وقف خداي عزّوجلّ كند، خداوند فرجي براي او قرار نمي‌دهد؟! آري؛ به خدا قسم قطعاً
 
و يقيناً خداوند براي او فرج و گشايشي قرار مي‌دهد. خدا رحمت كند بنده‌اي را كه خود را وقف ما گرداند.
 
خدا رحمت كند بنده‌اي را كه امر ما را زنده بدارد».7
 
در ادامه همين روايت، عبدالحميد واسطي از امام باقر(ع) مي‌پرسد: اگر من قبل از آنكه ظهور حضرت قائم
 
(ع) را درك كنم، از دنيا بروم چه خواهد شد؟ حضرت در پاسخ به او بشارتي را براي منتظران واقعي امام
 
عصر(ع) به طور كلّي نويد مي‌دهند: «هر كس از شما بگويد كه اگر قائم آل محمّد(ص) را درك مي‌كردم،
 
ايشان را ياري مي‌نمودم، چنين كسي همچون كسي است كه با شمشير خود در پيش روي ايشان
 
 بجنگد، بلكه (بالاتر)، به منزلة كسي است كه همراه ايشان شهيد شود».
 
پي نوشت ها :
 
1.كليني، الكافي، ج1، ص371، ح3.

2. شيخ طوسي، كتاب الغيبـة، ص276.

3. بحارالانوار، ج52، ص126، ح18.

4. سورة هود (11)، آية 93.

5. سورة اعراف (7)، آية 71.

6. بحارالانوار، ج 52، ص129.

7. صدوق، كمال‌الدّين و تمام النعمة، باب 55، ح2
 
منبع: ماهنامه موعود شماره 104.

آغاز امامت حضرت ولي عصر(عج)

 
۹ ربيع الاول روز عيد شيعه و اولين روز امامت و خلافت آخرين خليفه و حجت برحق و منجي عالم بشريت
 
حضرت بقيه‌الله الاعظم (عج) در سال ۲۶۰ هجري قمري است. 

آغاز امامت حضرت صاحب الامر(عج) و غيبت صغراي آن حضرت پس از شهادت امام عسگري (ع) است.
 
روز شادي اهل بيت (ع)، انبياء، ملائكه، ساكنين اعلي عليين، محبين اميرالمومنين علي(ع) و اولاد
 
طاهرين ايشان است، چرا كه در اين روز دعاي حضرت صديقه كبري فاطمه زهرا(ع)به اجابت رسيد.
 
اين روز، روزي عظيم الشان است و روز سرور شيعه و عيد بزرگ آنهاست. 

حضرت رسول(ع)اين روز را عيد قرار داده و امر كرده‌اند كه مردم نيز عيد قرار دهند و اعمال آن را به جا
 
آوردند. 

در روايتي نقل شده هر كه در اين روز چيزي انفاق كند گناهانش آمرزيده شود و گفته‌اند كه مستحب
 
است در اين روز اطعام برادران مؤمن و خشنود گردانيدن ايشان، توسعه دادن در نفقه، پوشيدن
 
جامه‌هاي نو، شكر و عبادت حق تعالي كردن سفارش شده است و در اين روز غم‌ها بر طرف
 
مي‌شود و روز بسيار شريفي است.
 
این روز را به همه ی شیعیان و دوستاران حضرت ولی عصر(عج) تبریک می گوییم.
 

سلام

سلام بر تو ای خورشیدی که در پشت ابر گناهان امت پنهان شده ای

و در غربت و تنهایی نظاره گر تمام لحظات زندگی ما هستی.

سلام بر تو ای عزیز دل زهرا(س)

تویی که مادرت در آن لحظه های سرتاسر غم و درد

در میان شعله های آتش با دلی مالامال از غم و درد تو را صدا زد و گفت:

«ای مهدی من! کی خواهی آمد تا انتقام مرا از ظالمان و غاصبان رو سیاه روزگار بگیری؟»

سلام بر تو ای شمشیر علی در غلاف؛

ای کسی که علی آرزومند دیدار توست

و دعا می کند برای لحظه ای که تو بیایی و با ذوالفقار حیدری

انتقام پدرت را از دشمنانش بگیری؛

همان دشمنانی که حق او را غصب کردند؛

بر صورت همسرش سیلی زدند و بازو و پهلوی تنها یاورش را شکستند

و او غریبانه در گوشه تنهایی و غربت سالها به سر برد

در حالی که به فرموده خودش خار در چشمش و استخوان در گلویش بود.

سلام بر تو ای وارث انبیاء و اولیاء

کاش دل نوشته هایم خواننده ای جز خودت نداشت

زیرا دانستن اینکه برای شما می نویسم و دیگران آن را می خوانند پریشانم می کند.

امروز در حالی این نامه را برایت می نویسم که قلبم از عشق به تو مالامال است

و بغض سنگینی گلویم را می فشرد

. دوست دارم در کنارم باشی تا رودررو به تو بگویم که چقدر دوستت دارم

اما افسوس که اعمال من،

برآورده شدن آرزویم را محال نموده است.

گرچه چشم هایم نمی تواند تو را ببیند

ولی یقین دارم که تو در کنارم هستی و بر کارهایم نظارت داری.

در مشکلات زندگی دست های شما یاری کننده من است

گرچه تو آسمانی هستی و پاک

و من زمینی و غرق گناه اما برای من چه تکیه گاهی محکم تر از شما،

به خاطر همین تو را بهترین مونس و پناه گاهم می دانم

و در غروب جمعه ها غصه هایم را برایت می گویم

و از تو می خواهم که برایم دعا کنی تا عاقبت به خیر گردم

و روزی که ظهورت تحقق پیدا نمود رو سفید باشم.

مهدی یاوران

 به یاد شهید یدالله کلهر( ۳۲ ساله به هنگام شهادت)

به خط مقدم که رسیدیم حاجی پیاده شد و برای سرکشی به نیروهایش توی خط به راه افتاد.خط زیر

گلوله های مستقیم دشمن بود.حاجی بی توجه به گلوله ها انگار که زیر باران قدم می زند، گفت:تو

خودت را اذیت نکن.!

برگرد!...من حالا حالاها در خط کار دارم.باید وضعیت را خوب بررسی کنم.نیروها نیز به تقویت روحیه

احتیاج دارند.

غروب شده بود.حاجی چند روزی بود که استراحت نکرده بود. و از این بابت به شدت نگران سلامتی اش

بودم.می خواستم یک لحظه تنهایش نگذارم؛اما از صبح آنقدر پا به پای حاجی دویده بودم که خستگی

تمام وجودم را فرا گرفته بود.دیگر رمقی برایم نمانده بود.خسته و مانده تو کانال نشستم و با صدایی

خسته و خفه نفس زنان گفتم:«حالا که اصلا به فکر خوتان نیستید،لااقل به بچه ها رحم کنید.تمامشان

به بودن شما دل خوش اند. وجود شما آنها را آرام مس کند و به آنها انرژی می دهد.

گفت:همه باید با یاد خدا آرام شویم.او همه چیز و همه کس ماست.من هم مثل شما بنده او هستم.این

را گفت و مثل کسی که به ناگاه به یاد وقت و زمان افتاده باشد،هم انجا به نماز ایستاد.نماز اول وقت را

هیچ گاه فراموش نمی کرد.سیل گلوله های بی هدف دشمن بر سرمان می بارید.تا وقتی که نماز حاجی

تمام شد،جانم به لب رسید در طول نمازش مرتب خدا خدا می کرد که در دید دشمن قرار نگیرد.نمازش

که تمام شد،سرحال و قبراق،پر انرژی تر از صبح شده بود...بی اختیار دوباره به دنبالش کشیده شدم.

روی خاکریز ها و توی کانال ها خط سرخ خون کشیده شده بود.حاجی با احتیاط کامل از کنار آنها

می گذشت.یک مرتبه برگشت و در حالی که سیلاب اشک از چشمانش جاری بود گفت:

این خونها،خون پاکترین جوانهای دنیاست،مواظب باشید،هیچگاه پا رویشان نگذارید!

 آری یاوران مهدی اینگونه اند...