نامه ای به امام زمان(عج)

 

به نام خدایی که زمین را از حجت خود خالی نمی کند.

سلام ، سلام من به سلطانی که سالیانی است سلطنش به خاطر سیاهی دلهایی به سالی بعد افتاده

است .

سلام ، سلام من به مولایی که بندگان همچون مَنَش ، عنان خودخواهی را به دست گرفته اند و زَرِ دل را با

زَنگاری معاوضه می کنند وخبرندارند درکوچه ها ، دلبری به امید دلی نشسته است.

سلام ، سلام مولای من

ای آقای من و ای مولای ، زبان ، بهانه ای دوباره از امام زمان خویش دارد و ای شهسوار شبهای بدون سحر ،

و ای مونس همدم یتیمان بدون پدر ، ای آقای من جاده ی سبز انتظار با استقبال دلهایی همراه است که

کُمِیتِ کمیلشان لنگ می زند و نوای ندبه شان دلی را به چنگ نمی زند.

آقای من ، مهدی من ، دوست دارم در سرزمین دل خبر از آشنایی گیرم که با او آشتی کنم و بگویم که دگر گناه

نمیکنم ، حرام را نگاه نمی کنم ، پا به هرجایگاه نمی کنم و پناه به هر پناهگاه نمی کنم .

ای آقا و مولای من ، می دانم دیدن این چنین یوسفی ، دل یعقوبی را می خواهد که با نابینایی چشم ، با

روشنی دلی ، پر نور بگردد و کنعانی می خواهد تا نسیم بوی یوسف را از سرزمین های دور بر مشام آن پیر

کنعان برساند و بگوید که انتظـار ، کلیدِ برگشت یوسف به شهر کنعان بُوَد.

ای آقای من و ای مولای من ، پنجره دل را به سوی خورشید انتظار باز می کنیم ، تا شاید خبری از آشناترین ،

آشنای هستی ، که در دل سیه و تاریک ما گم شده است ، دریابم و ندایی را که از آهنگ خوش ندبه ی

جمعه ها ، با مضمونی با ذکر « یابن الحسن یابن الحسن » است به تو هدیه کنم .

ای آقا و مولای من ، چشمانم بهانه می گیرند ، که چقدر به جاده ی انتظار نگه کردیم و هر روز از نسیم دل خبر

زآشنا گرفتیم و خیره شدیم ، باز هم جز آن نسیم که خبری  از انتظاری دوباره داشت ندیدیم .

ای آقای من ، ای مولای من و ای شادی دُوران ها و آرزوی دل مؤمنان ، جمعه را میعادگاهی می دانم که

وعده یار درآن میعادگاه به تحقق می پیوندد .

سلامتی و تعجیل در امر فرج یوسف زهرا «عج»

صلوات

 

غم یار

 

چه دیده ها که دوخته به در شده و نیامدی

چه عمرها ز دوری تو سر شده و نیامدی

چه روزها که تا به شب نام توبرده شد به لب

چه چشمها که از غم تو تر شده و نیامدی

شنیده بودم از کسی که با بهار می رسی

ببین که از بهار هم خبر شد و نیامدی

بیا ببین در این جهان امام خوب و مهربان

اسیر فتنه ی زمان بشر شد و نیامدی

تمام غصه ام همین شده که گویم این چنین

و امشبم بدون تو سحر شد و نیامدی

صبا به یار آشنا بگو که شاعر شما

ز دوری رخ تو خونجگر شد و نیامدی

از این زمانه خسته ام بیا که دلشکسته ام

به حق مادری که منتظر شد و نیامدی

احادیث امام زمان (عج)

بالاى سرحضرت مهدى (ع) فرشته اى است 

عبدالله بن عمر مى گويد : پيامبر (ص) فرمود:

يخرج المهدى و على رأسه ملك ينادى هذا المهدى فاتبعوه .

مهدى در حالى قيام مى كند كه فرشته اى بالاى سر او قرار دارد و مى گويد : مهدى اين است از وى پيروى

نمائيد .

كشف الغمه ، على بى عيسى اربلى بنقل بحار، ج 51، از صفحه 78تا 85

زمان ظهور امام زمان (عج)

بر اساس برخي از احاديث مهدويت، ظهور حضرت مهدي عجل الله تعالی فرجه الشریف را نمي‌توان به

زمان خاصي محدود كرد؛ بلكه در همه وقت، احتمال ظهور وجود دارد و اين مطلب با علايم ظهور

نمي‌سازد.

در اين مقاله ، ابتدا اين احاديث مطرح مي‌شوند و سپس به جمع ميان آن‌ها و نشانه‌هاي ظهور

مي‌پردازيم.

اول. رواياتي كه به مؤمنان توصيه مي‌كنند بايد پيوسته و در هر صبح و شام، منتظر گشايش باشند. براي

مثال، امام جعفر صادق علیه السلام فرمود: «… تَوَقَّعُوا الفَرَج صَباحاً و مَسَاءا؛[1] هر صبح و شام منتظر

گشايش باشيد».

دوّم. احاديثي كه ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را ناگهاني مطرح مي‌كنند. چنانچه‌ امام

علي بن موسي الرضا علیه السلام فرمود:« به پيامبر گرامي اسلام گفته شد: اي رسول خدا، قائم از

ذرّيه شما چه وقت خروج مي‌كند؟ رسول خدا فرمودند: «مَثَلُهُ مَثَلُ السّاعَةِ لايُجَلِّيها لِوَقْتِهَا إِلّا هُوَ…

لَاتَأتِيكُم إِلا بَغْتَةً؛[2] زمان خروج قائم اهل بيت علیهم السلام مانند زمان قيامت است كه وقتش را جز

خداوند نمي‌داند… و آن مگر به صورت ناگهاني نمي‌آيد».

سوّم. رواياتي كه طبق آن‌ها امر ظهور حضرت مهدي عجل الله تعالی فرجه الشریف در يك شب اصلاح

خواهد شد. براي مثال، رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: «المهدي منّا اهل‌البيت يصلح الله له امره

في ليلة؛[3] مهدي از ما اهل‌بيت است و خداوند امرش را در يك شب درست مي‌كند.

چهارم. احاديثي كه مشخص كنندگان زمان ظهور را تكذيب مي‌كنند. مثلاً وقتي فضيل بن يسار از امام

محمد باقر علیه السلام پرسيد:‌آيا براي اين امر (ظهور) وقت مشخصي است؟ امام در پاسخ سه بار

فرمود: «كذب الوقاتون» و در حديثي ديگر امام جعفر صادق علیه السلام فرمود: «كذب الوقاتون و هلك

المستعجلون و نجا المسلمون؛[4] تعيين كنندگان وقت، دروغ گفتند و عجله كنندگان هلاك شدند و

تسليم شدگان نجات يافتند».

ادامه دارد...

ادامه نوشته

بيان على عليه السلام

 

حکمت ۱۴۷

امير المؤمنين در آن مصاحبه‏اى كه با كميل بن زياد نخعى كرده است[مطلبی که در نهج البلاغه آمده

است]كه كميل مى‏گويد شبى بود،على عليه السلام دست مرا گرفت(ظاهرا در كوفه بوده است)،مرا با

خودش برد به صحرا،فلما اصحر تنفس الصعداءبه صحرا كه رسيديم يك نفس خيلى عميقى،يك آهى از آن

بن دل بر كشيد و آنگاه درد دلهايش را شروع كرد،آن تقسيم بندى معروف:الناس ثلاثة‏ (12) مردم سه

دسته هستند:عالم ربانى،متعلمين و مردمان همج رعاع،و بعد شكايت از اينكه كميل!من آدم لايق پيدا

نمى‏كنم كه آنچه را مى‏دانم به او بگويم.يك افرادى آدمهاى خوبى هستند ولى احمقند،يك عده‏اى افراد

زيركى هستند ولى ديانت ندارند و دين را وسيله دنيا دارى قرار مى‏دهند.مردم را تقسيم بندى كرد و همه

شكايت از تنهايى خود:كميل!من احساس تنهايى مى‏كنم،من تنهايم،ندارم آدم قابل و لايق كه اسرارى را

كه در دل دارم به او بگويم.در آخر يكمرتبه مى‏گويد:بله،البته زمين هيچ گاه خالى نمى‏ماند:اللهم بلى!لا

تخلو الارض من قائم لله بحجة،اما ظاهرا مشهورا،و اما خائفا مغمورا،لئلا تبطل حجج الله و بيناته...يحفظ

الله بهم حججه و بيناته،حتى يودعوها نظراءهم و يزرعوها فى قلوب اشباههم . فرمود:بله،در عين حال

هيچ وقت زمين از حجت‏خدا خالى نمى‏ماند،يا حجت ظاهر آشكار و يا حجتى كه از چشمها پنها و غايب

است.